فرنود فغفور مغربی | شهرآرانیوز؛ برپایی عزاداری خامس آل عبا (ع) در محرم امسال با «اما و اگرهای فراوانی» مواجه شد. عدهای از فراگیری کرونا بیم داشتند و گروهی بر این باور بودند که عزاداری بخش مهمی از هویت ماست و نمیتوان آن را رها کرد. سرانجام ماجرا به قراردادها و رعایت نکات بهداشتی ختم و اعلام شد مراسم بهصورت مختصر در فضای باز برگزار میشود. آنچه در ادامه میخوانید حاصل مشاهدات حضوری شهرآرا محله منطقه ۳ به ضمیمه گفتگو با یکی از دستاندرکاران اصلی برگزاری مراسم محرم در فضای باز است. حضور گروه شبیهخوانی در این مراسم میدانی هم مزید بر موضوع شد و گفتوگوی اصلی این نوشتار همنوایی با رئیس تعزیهخوانهاست که فرازهای برگزیده آن را در ادامه مرور میکنید.
کرونا وحدت آفرید
گاهی نتایجی به وجود میآید که نمیتوان آن را پیشبینی کرد. این را پیرغلام هیئتی میگوید که نقش محوری در برگزاری مراسم روضهخوانی بزرگ امسال در محدوده خواجهربیع داشت. او در معرفی خود و هیئتش میگوید: من محمود عباسزاده فتحآبادی سالهاست ساکن منطقه خواجهربیع هستم. محور همه برنامههایمان مسجد امام جعفرصادق (ع) روبهروی خواجهربیع...، نبش کوچه شهید امجدی ۲۷ بوده و کماکان خواهد بود.
او درباره وضعیت برگزاری مراسم محرم امسال در این منطقه بیان میکند: امسال به ما گفته شده که باید برنامهها در فضای باز برنامهریزی و اجرا شود. ما هم زمینی بزرگ در چهارراه شهید ناصری به طرف میدان بار ولیعصر (عج) را در نظر گرفتیم. اول به زیرسازی و برطرف کردن مزاحمتها پرداختیم و بعد از آن سازهها و تأسیسات لازم را برپا کردیم و در پایان نوبت سیاهی زدن رسید. هیئتها هرساله در مکانهای اختصاصی خودشان برنامه داشتند، اما امسال بخش مهمی از هیئتها دست به دست هم دادند و در کمال خلوص زیر یک پرچم سینه زدند و عزاداری برپا کردند. این برنامه هم نه تنها به وسیله هیئت ما بلکه کار گروهی هیئتها و مساجد منطقه خواجهربیع بود. یکی فرش تهیه کرد. دیگری منبری و نوحهخوان را هماهنگ کرد. یکی به هماهنگی برای نور و صدا پرداخت و دیگری هزینههای پذیرایی که به صورت بستهبندی شده در آخر مجلس بین حضار توزیع شد، متقبل شد. به واسطه زمین بزرگ و خیمهای که ایجاد کرده بودیم عده بسیار بیشتری هم حضور داشتند و توفیق ارائه عزاداری همراه با برنامه تعزیهخوانی و شبیهخوانی را نیز داشتیم.
همکلام با تعزیهخوان
مسعود ضرغامینژاد که سابقهای دیرینه در برپایی گروههای تعزیهخوان دارد و در دو دهه نخست در منطقه خواجهربیع حاضر شده و برای عزاداران حسینی برنامه ویژهای برگزار کرده است، میگوید: ۲۶ سال اخیر عمرم در این بخش فعالیت داشتهام. نسل پدری من لااقل تا ۵ پشت ما همه تعزیهخوان مرثیههای فرزندان پیامبر (ص) بودهاند. من از ۱۵ سالگی هیئتی به نام متوسلان به سیدالشهدا (ع) راهاندازی کردم. در این هیئت با عموها و عموزادههایم مشغول به فعالیت شدم و در ادامه با افرادی که به این شیوه سنتی علاقهمند بودند همکار شدیم. الان کوچکترین شبیهخوان گروه پسر کوچک ششسالهام است.
او به موقعیتهای مختلفی که تابهحال به اجرای شبیهخوانی پرداخته است، اشاره میکند و میگوید: در استانهای خراسان رضوی، کرمان، یزد، شیراز، تهران، قم و کاشان اجرای برنامه داشتهام. برنامههای مختلفم گاه همراه با گروه اختصاصی خودم و گاهی به صورت همکاری با دیگر گروهها بوده است.
ادبیات، گریم و متون کهن!
ضرغامینژاد میگوید: در این کار شما باید هم ادبیات فارسی و عربی بدانید و هم بر مقتلها و اشعاری که شاعران مختلف دراینباره نوشتهاند مسلط باشید. همچنین باید به هنر تهیه پوششهای قدیمی که مناسب تعزیه باشید آگاه باشید و همچنین در بخش آرایشی و گریم هم اطلاعاتی داشته باشید. تعزیه چندین هنر مختلف را میطلبد. خرده چیزی که میدانم محصول ۲۶ سال کار و پژوهش در این زمینه است البته باید بگویم احتمالاً «نمی از دریای بزرگ تعزیه» را در کف دارم و هنوز اطلاعات زیادی هست که در دسترسم نبوده است. علاوه بر هنرهایی که به آنها اشاره کردم باید مسئول گروه و اعضا به موسیقی و نمایش هم واقف باشند. همه هنرها در این شیوه اجرا باید همزمان ترکیب شده و به صورت یک مجموعه واحد و منسجم ارائه شود.
نگاهی به دیروز هنر تعزیهخوانی
او به پیشینه این هنر آیینی اشاره میکند و میگوید: تعزیهخوانی ریشه در تاریخ این قوم و فرهنگ دارند و ریشههای آن به دوران آلبویه برمیگردد و بیش از ۴۶۰ سال سابقه دارد. شاید قدیمیترین و سنتیترین شیوه عزاداری در رثای شهدای کربلا است...
ضرغامینژاد به دیگر موضوعهای تعزیه هم اشاره میکند و میگوید: البته همیشه محتوای تعزیه در عزای سالار شهیدان کربلا و یاران او نیست. الان حدود ۴۷۰ متن تعزیه برایمان باقی مانده است که درباره دیگر معصومان همچنین غزوات پیامبر و جنگهایی که امیرالمؤمنین (ع) داشتهاند هم متن موجود است. حتی تعزیه زندگی پیامبران سابق و قصص آنها مانند به چاه انداخته شدن حضرت یوسف (ع) و پادشاهی او در سرزمین مصر، ماجرای سلیمان (ع) و بلقیس یا ماجرای موسی و شبان را شامل میشده است. من تعداد کثیری از این موارد را اجرا کردم.
معرفی تعزیهخوانان امسال
او با اشاره به مشخصات گروهی که با آنها در این اجرا همراه است، توضیح میدهد: این گروه شامل منتخباتی از تعزیهخوانهای ساکن شهر مشهد است. در این گروه بزرگانی مانند کربلایی صفرعلی ضرغامی و پسرانشان علی و حسین هستند. مرتضی هم که فرزند عموی دیگرم است در گروه حضور دارد و شمرخوان است. امیرعباس هم که فرزند خودم است در این گروه ایفای نقش میکند. همچنین علی ذوالفقاری خواهرزادهام در این گروه است. خارج از دایره بستگانم که هنرمند رشته تعزیه در این مجموعه اجرا هستند دکتر کاظم خموش، حسن مؤذن، سیدمجتبی حسینی، جعفر ابراهیمی و آقایان طالبی، آشفته و اسماعیلی، عارفی و ... در این گروه نقش دارند. بخشی از این عزیزان اولیاخوان، گروهی مخالفخوان یا اشقیاخوان و تعدادی هم از جمله نوازندگان موسیقی هستند که گروه را همراهی میکنند. بخش عمده گروه، کار تعزیه را با خودم در همین گروه شروع کرده است و به حدی رسیدهاند که بتوانند در اجراهای بزرگ هنرنمایی کنند.
هر هفته شبیهخوانی داریم
گروه استاد ضرغامینژاد بهطور مرتب در همه ایام سال هم تمرین دارد و هم اجرا. او دراینباره میگوید: ما جلسه هفتگی داریم که هر هفته در مسجد امام محمدباقر (ع) به نشانی فاطمیه ۲۹ با حضور علاقهمندان برگزار میشود. همه افراد میتوانند در این برنامه در طول سال حاضر شوند و شاهد هنرنمایی آیینی گروه ما باشند.
ضرغامینژاد درباره روال تمرینهای گروهش میگوید: پایه تمرینهای ما بر اساس صحیحخوانی متنهای تعزیه برنامهریزی شده است. در درجه اول باید متن را فهمید تا درست و بجا اجرا کرد. در بخش آواهای موسیقی و اشعار سالم هم دقتهای لازم را در طول تمرینهایمان داریم.
از متنهای دیروز تا سرودههای امروز
متنهای ارائه شده در تعزیه نقش محوری دارند. استاد تعزیهخوانی در اینباره میگوید: شاعران و بزرگانی برای تعزیه متنها و نظمهای مختلفی را ارائه کردهاند. متون شامل متنهای قدیمی با همان فرم کلاسیک و هم متنهایی است که شکل و شمایلی امروزی دارد و با زبانی که معمولاً با آن تکلم میشود نزدیکی بیشتری دارد. قدیمیترین تعزیهها زمینهاش برمیگردد به میر عزا، میر انجم، میر غم. البته متون کهن خیلی بیشتر از این موارد است. از جمله شاعران دیگر میتوان به زندهیادان «رضوانی و سکوتی» اشاره کنم که امروزه متونشان در تعزیهخوانیهای مختلف استفاده شده است و سندیت خوبی دارد.
او به برخی انتقادها به متنهای ارائه شده در تعزیه میپردازد و بیان میکند: متنهای تعزیه گسترده است و بین همه آنها مواردی که دارای کجسلیقگی باشد هم پیدا میشود. با عرض تأسف میشود گفت که تعزیه بیصاحب است و هر کس بنا به مذاقی که دارد اشعاری را انتخاب میکند و در بعضی موارد هم اشکالاتی پیدا میشود. این کار هم مثل همه کارها در خور نقد و بررسی است و وحی مسلم نیست. اتفاقاً همین نقدها بوده که باعث پیشرفت کار شده و شاعران معاصر برای بهینه ساختن متون دست به کار شده و بر داشتههای تعزیه افزودهاند.
نوآوری مشروط را قبول دارم
از ضرغامینژاد درباره نوآوری در تعزیه میپرسم و پاسخ میشنوم: باید اول تعزیه و غنای درونی آن را شناخت و بعد به فکر نوآوری در آن افتاد. اگر به درستی تعزیه را بشناسیم درخواهیم یافت که هم منبر و سخنرانی به شیوه مؤثر، مداحی و آوازخوانی مذهبی همه خروجی از این موضوع دارند. واقعاً کسی که دنبال نوآوری در تعزیه است باید بنیهای پرمحتوا داشته باشد. نوآوری نباید به چارچوب اصلی تعزیه ضربه بزند، باید بنیانهای کهن تعزیه را در نظر داشت.
او به بیان مثالی تخصصی در این بخش میپردازد و میگوید: وقتی میگویم باید به تعزیه مسلط بود و ریزهکاریها را فهمید و بعد به سراغ نوآوری رفت مثالش در بحث ورود حر به کربلاست. ما تعزیهخوانها بر اساس داشتههای کهن این رشته اشعار را در این قسمت در دستگاه ماهور میخوانیم چراکه این دستگاه متضمن بیان تعجبی و سؤالی محتواست که مناسب همان حال و مقام حر است. شنیدم کسی در شهری دیگر آن را در چهارگاه خواند که از لحاظ بیان موسیقایی اشتباه حرفهای است.
امان از هزینهها
هیچ کار هنری و حتی مذهبی بدون پشتوانه مالی انجام نشده یا اگر گرفته چندان دنباله نداشته است. تعزیه نیز از این قاعده مستثنا نیست. مسئول گروه تعزیهخوانی دراینباره میگوید: هر گوشه تعزیه هزینه خاص خودش را دارد. باید ابزار صوتی خوبی داشت تا برای مستمعان انبوهی که معمولاً حضور پیدا میکنند خوب باشد. در بخش تنپوشها هم مسئله چنین است. زرهی که بر تن کوچکترین عضو گروه است که پسر خودم باشد ۵ میلیون تومان قیمت دارد. کلاهخودها و زرههای بزرگتر به مراتب گرانتر است. شمشیر، زره، پرهای رنگارنگ و لباسهای منحصر به فرد و شالها هرکدام هزینههای بالایی دارد. او ادامه میدهد: اگر همه اسباب گروه ما را از لحاظ مالی جمعبندی کنیم مبلغی معادل هشتصد میلیون تومان ارزش نقدی دارد. همه این هزینه را به صورت شخصی پرداختهام و اگر بخواهید میتوانید به انبار تعزیه ما بیایید که برای خودش نمایشگاهی است. ضرغامینژاد با صمیمیت درباره قراردادهایی که در سالهای قبل داشته است، میگوید: پارسال با آستان قدس برای ۱۰ شب اجرا ۲۶۰ میلیون تومان قرارداد داشتیم که البته حجم خوبی از آن سهم واسطه شد. در شهر بم قراردادی ۶۰ میلیونی داشتم. در بندرعباس متأسفانه نتوانستیم برای کرونا حاضر شویم، اما گفتوگوی اولیهمان با قراردادی ۷۰ میلیونی برای ۱۰ شب اجرا بود. امسال که در مشهد بودیم و شما شاهد اجرای برنامه ما هستید فقط ۲ میلیون تومان عایدی داشتیم که خرج اسکان و خوراک دو نفر از اعضای غیربومی گروه شد.
ردیف بودجهای برای شبیهخوانی
وی خطاب به مسئولان فرهنگی شهرداری گفت: به نظرم شایسته است ردیف بودجه مشخصی برای تعزیه و شبیهخوانی در نظر گرفته شود چراکه این هنر، هنر ملی ما در حوزه نمایش است و با آن میتوانیم در مجامع بینالمللی عرضاندام کنیم و همچنین مبلغ باورهای دینی ملت ماست. جالب است در ۲ سال قبل هزینهای که فرهنگسرایی برای اجرا به ما میداد بیشتر از هزینههایی است که گفته میشود شهرداری میخواهد پرداخت کند! تورم را هم در نظر داشته باشید! ضرغامینژاد در ادامه اضافه میکند: اگر شما از یک مداح متوسط دعوت کنید تا برایتان مجلسی برگزار کند لااقل دویست هزار تومان باید پرداخت کنید. به جز نوازندهها و عوامل فنی تعزیه، ما از حدود ۱۷ نفر در هر اجرا استفاده میکنیم. به همین مبنا هزینه کف برگزاری تعزیه با احتساب نوازندگان مبلغ ۴ میلیون تومان است. در این بخش استهلاک لوازم را هم در نظر نگرفتم.
او به کمکهای شهرداری در این بخش اشاره میکند و میگوید: دوستان برای من سن، نور و بخشی از صدا را تأمین کردند؛ که جای سپاسگزاری دارد، اما هزینههای ریالی ما بیش از این حرفهاست. باید اضافه کنم نذوراتی که مردم برای خیمهای که در دهه اول اجرا دادند تنها برای دیگر خرجهای این خیمه تعلق میگیرد و ریالی از آن به گروه ما داده نشده است.
از همه شهر برای تعزیهخوانی میآیند
هنر وقتی هنر است که مخاطبی داشته باشد و در این غوغای هنر مدرن با همه تنوعها و تکنیکها بتواند در مخاطبانش تأثیر داشته باشد. از پیشکسوت تعزیهگردانی دراینباره پرسش کردم و پاسخ شنیدم: ما در همه شبهای دهه اول و از شب سوم دهه دوم تا پایان این دهه برنامه تعزیهخوانی برای مخاطبان داشتیم. هر شب شاهد این بودیم که مخاطبان برنامه بیشتر میشد. در ظاهر هر کس که کارمان را میدید به دیگر نزدیکانش پیامرسانی میکرد و هر شب با جمعیت بیشتری مواجه بودیم که پای تعزیه مینشینند و به اشعار گوش فرا میدهند و در جایجای تعزیه گاه هیجانی شده و شور و خروش در رفتارشان پیدا میشود و گاهی بنا به اقتضای متن گریان میشوند. اینها همه نشان تأثیر این هنر قدیمی در مخاطبان آن است. راستش گاهی آنچنان صدای گریه مردم بلند است که اختیار کار از دست بازیگر تعزیه میرود. این اگر نشاندهنده تأثیر این رسانه نیست تأثیر چیست؟
ضرغامینژاد در بخش مخاطبان تعزیه میگوید: از گوشه و کنار میشنیدم که مخاطبانمان نه تنها از همین حوالی خیابان خواجهربیع برای نظاره تعزیه آمدهاند، بلکه حتی از آن سوی شهر یعنی وکیلآباد هم به اینجا آمدهاند. افراد و چهرههای مختلف دولتی و نظامی هم در بین تماشاگران بعضاً دیده میشوند که خود نشاندهنده فراگیری و اهمیت تعزیه برای همه اقشار جامعه است.
ارزیابی گروهها و متنها را جدی بگیریم
گروههای تعزیهخوان در کشور اگرنه پرشمار، اما آنچنان هستند که چراغ این هنر آیینی هنوز کورسویی داشته باشد. ضرغامینژاد درباره ارزیابی گروههای دیگر میگوید: اگر حمل بر خودستایی نشود میتوانم بگویم گروه ما چه از منظر اسباب و تجهیزات، چه خواننده و چه کیفیت کار سرآمد بقیه هستند. گروهی دیگر هم در همین حوالی در همه ایام سال حضور پیدا میکنند و کارشان جمعآوری نذورات است. نام سرپرستشان... (نزد تحریریه شهرآرا محفوظ است) است و من مخالف این روحیه و شیوه هستم. البته نباید انکار کرد که تعزیه در حقیقت هنری پرخرج است و باید متولیان شهری و خیران به آن نگاهی جدی داشته باشند.
محور یکی دیگر از سؤالاتمان بحث تعزیه و خرافه بود. ضرغامینژاد در این بخش اظهارنظر میکند: من چندان منظورتان را از این بحث متوجه نمیشوم! اگر منظورتان دروغ بستن به اولیای دین در این هنر است که باید بگویم متنهای ما مستند به تاریخ و کتب اصلی است و لااقل در متون رسمی تعزیه، نکته انحرافی نداریم. اگر شبهه در روایت و مستند بودن هر صحنهای که در تعزیه بیان میشود هم وجود دارد باید به صورت موردی بیان کنید تا من لااقل در محدوده تحقیقاتی که داشتهام پاسخگو باشم.
مکان ثابتی برای تعزیه خوانی نداریم
او به تأثیر ماندگاریاش در هنر تعزیه اشاره میکند و میگوید: خاطرات فراوانی از تعزیه و اجراها و تأثیرش در زندگی دارم که مجالی وسیع میطلبد. همینقدر مختصر بگویم که امام حسین (ع) گذاشتهاند اموراتم به مو برسد، اما نگذاشتهاند همان مو کنده شود. این جمله برای اهل دل بیشتر فهمپذیر است و اجازه بدهید همین مختصر از من یادگاری بماند.
ضرغامینژاد در آخرین بخش سخنانش با ما گفت: چرا مشهد با اینکه پایتخت فرهنگی جهان اسلام و مذهب برحق تشیع است یک مکان ثابت برای اجرای تعزیه و شبیهخوانی که هنری قدیمی و ریشهدار در بخش باورهای آیینی همه ماست دارا نیست؟ کسی انتظار ندارد استادیوم مجهز برای تعزیه و شبیهخوانی راه بیندازند. زمینی سه هزار متری که در وسط سکو برای اجرا و در بخش زیرین مکانی برای تعویض لباسها داشته باشد و اطراف آن سکوهای سیمانی برای مخاطبان در نظر گرفته شده باشد کافی است. چرا شهر مشهد برای اجراهای تئاتری و سینمایی سالن دارد، اما برای تعزیهخوانی که تئاتر ملی ماست مکانی معلوم ندارد. این هنر را باید به زندگی فرهنگی مردم وارد کرد تا ریشههای خودشان را گم نکنند. اسم تعزیه برای شما نباید مترادف با گریه باشد. باور کنید ما مجالس تعزیه یا شبیهخوانی شاد هم داریم؛ مثلاً ماجرای عید غدیر اجرایی شاد و جذاب دارد. ولادت ائمه هم همچنین. بگذارید تعزیه اولیای دین لااقل اندازه سینما ظهور و بروز داشته باشد.